ز خاک من اگر گندم برآید ازآن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد تنورش بیت مستانه سراید
میا بی دف به گورمن،برادر! که دربزم خداغمگین نشاید
بدری زان کفن ،برسینه بندی خراباتی زجانت درگشاید
مرا حق از می عشق آفریده ست همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی واصل من می عشق بگوازمی بجز مستی چه آید؟!
سلام
پنج شنبه صبح بدون قرار قبلی با ماشین خودمان رفتیم تفرش در راه اتفاقاتی افتاد که گفتم شما هم بدانید بد نیست.... حول و حوش باغ یک بودیم که دیدیم اتوبوس ساعت ۸تهران به تفرش خراب شده همان اتوبوسی که قرار بود ما با هاش برویم تفرش .تقریبا ساعت ۴بود که راه اقتادیم طرف تهران در راه که می امدیم متوجه حرکت غیر طبیعی ماشین ها به سمت تفرش شدم موقعی که رسیدیم دم کارخانه چرم افق دیدیم که بله دو تا کشنده
با هم تصادف کرده اند انگار یکی از کشنده ها که از طرف سلفچگان می امده قصد داشته روی پل از یک کمپرسی سبقت بگیرد که نتوانسته بود ولی شدت تصادف کم بود انگار هر دو تا ماشین سرعت خود را کم کرده بودند ولی شاید اگر ده متر زودتر متوجه میشدند این اتفاق نمی افتاد ..
نزدیک های ساوه بودیم که یک پراید از ماسبقت گرفت حدود یک کیلومتری از ما دور شد که دیدیم تریلی که در حال سبقت گرفتن بود تند تند چراغ میزند من متوجه حالت غیر عادی موضوع شدم ولی نمیدان چرا پراید اصلا ترمز نگرفت تریلی که خودش را بین دو ماشین دو جا کرد و کنار رفت تازه متوجه شدیم که یک تریلی دیگر هم پشت اون تریلی بوده و اصلا علت دستپاچگی و چراغ زدن های پی در پی هم همین بوده است ما که از ان فاصله دور نگاه میکردیم نزدیک بود از ترس سکته کنیم دیگه وای به حال راننده و سرنشینان پراید(البته تا حدودی هم حقش بود چون توی اون وضعیت حتی یک ترمز هم برای تریلی اول نزد) بلاخره پراید به شانه راه منحرف شد ولی راننده سریع ماشین را جمع و جور کرد و به جاده برگشت